|
حالا که راه آبی ابریشم بعد از حدود یک ماه به اکران خود خاتمه داده و فروش خیلی پايينش را به هیچ طریقی نمیتوان توجیه کرد، سوالات متعددی به ذهن میآید. اولینش - که پیش از این هم بارها پرسیده شده - این است که چرا فیلمی با هزینه چند میلیاردی که فیلمبرداری و جلوههای بصری چشمگيري دارد؛ به این شكل شکست میخورد؟! و صد البته به دور از انصاف است که ملک سلیمان نبي را به واسطه فروش میلیاردی فیلم خوبي بدانیم و راه آبی ابریشم را كه مورد لطف و استقبال آموزش و پرورش قرار نگرفت و بلیت نیم بهایش در سراسر پایتخت پخش نشد، بخاطر رقم فروش گيشه فيلم ضعيفتري قلمداد كنيم. راه آبی ابریشم قطعا از ملک سلیمان بهتر است، اما نميشود فراموش كرد كه نسبت به هزینه و انرژي و امكاناتي که صرف ساختش شده، فروشی اسفبار دارد!
ملک سلیمان بازیگری ندارد که مخاطب به دلیل حضورش براي ديدن فيلم ترغيب شود، اما راه آبی ابریشم یک ستاره در نقش اصلي دارد و غمانگیزترین نكته فیلم حضور همین استار است! بهرام رادان تواناییاش را در بازیگری اثبات کرده، مقابل دوربین کارگردانان بنامی که شاید کار با آنها آرزوی هر بازیگری باشد قرار گرفته و دو سیمرغ بلورين بازيگري از جشنواره فیلم فجر گرفته که با توجه به سن و سالش آمار قابل توجهی است كه بر تواناییهایش صحه ميگذارد. این که او چرا مدتيست نقشهايش را هوشمندانه و با دقت انتخاب نمیکند، سوالی است که احتمالاً فقط خودش میتواند پاسخ دهد.
تماشاي راه آبي ابريشم ميگويد كه جنس بازيگري و استيل بهرام رادان به درد فیلم تاریخی نمیخورد و جالب اينكه شنيده بوديم كه پيشنهاد بازي در ملك سليمان را هم رد كرده بود!ظاهراً در راه آبي ابريشم خودش و کارگردان هيچ تلاشی نکردهاند تا او كمي به شخصیت تاریخیاش نزدیک شود. بهرام رادان دقیقاً همان طور که در تقاطع و یا هر کدام از فیلمهای امروزی و تینایجري اش بازی کرده، به قرن چهارم هجری سفر كرده و همان طور هم حرف میزند! انگار هیچ کس از جمله کارگردان متذکر نشده كه در گويش انتخابي فيلم براي قرن چهارم هجری، كسي محاورهای صحبت نمیکند (از جمله بازيگران ديگر همين فيلم)! حداقل میشود از بهرام رادان توقع داشت كه اگر روی انتخابهایش دقتی ندارد، همان انتخابهای بیدقت را بهشكلي اجرا کند که بازياش به چشم بيايد، نه این که خودش را مقابل مخاطبان مشتاقش به دار بياويزد!
شاید برای کارگردان اهمیتی نداشته که شخصيت اول داستانش چطور حرف بزند و بازی کند و فقط خواسته نام او را در تیتراژ و حضورش را در بیلبوردها داشته باشد، اما برای بازیگری با موقعیت رادان نباید فقط خواسته دیگران اهميت داشته باشد. او باید به ارتقای موقعیت خودش فکر کند، چرا که به خاطر ظاهرش خیلیها بخواهند از او برای ویترین فيلم استفاده کنند و رادان مدتهاست اثبات کرده كه در بازيگري فقط وابسته به چهره اش نیست و گاهي مدیون هنر بازيگري است. اگر غیر از این بود، گیلانه، رستگاری در 8:20 ، سنتوری و ... در کارنامه اش نبود. واقعاً معلوم نيست اخيراً چه اصراری دارد که هر از گاهی با انتخاب نقشهايش مقابل چشم اهالی سینما، منتقدان و هواداراش خودزنی کند؟! سوالی که هرچه فکر میکنم کمتر پاسخي برايش مییابم.
وقتی پروسه ساخت راه آبی ابریشم را از طریق جراید دنبال می کردم، شاهد وقتي که برای این اثر صرف کرده بودم. چرا رادان این وقت و انرژي را صرف حضور در آثاری بهتر نمیکند؟ يا چرا با بازی بهتر از اين كاري نكرده تا اگر همه بر كيفيت پايين راه آبی ابریشم اتفاق نظر دارند، در مقابل روي كيفيت خوب و بازی روان او در اين كار تأکید نكنند؟ البته شاید رادان حق داشته باشد كه وقتی در پروژهای كار ميكند كه حتی لحن و نوع حرف زدن بازیگر نقش اولش برای کارگردان اهمیتی نداشته، خودش را به آب و آتش نزند! اما او بازيگری نیست که کارنامهاش فراموش شود؛ حتما یادش نرفته که تا مدتها برای حضور در ازدواج صورتی به منتقدان و هوادارانش توضیح میداد.
نميدانم بهرام رادان چرا تأکید دارد تا اشتباههايش را تکرار کند، اما می دانم كه آن قدر کارهای خوب داشته که ستارهاش با راه آبی ابریشم نَمیرد و افول نكند، اما بد نیست او هم بداند با این فیلمها دست به خودکشی هنري و تلاش براي خاموشي ستارهاش ميزند. شاید پل چوبیِ (مهدی کرم پور) بهترین فرصت باشد تا ستارهاش را احیا کند و امیدوار باشيم پس از این دوباره هوس خودکشی به سرش نزند؛ چرا که همیشه تضمینی برای احیا شدن نیست!
|
|
|
( تبادل لینک :
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان سینما یک و آدرس cinema1.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما در سایت ما لینک خواهید شد)
نظرات شما عزیزان: